بیماری لکه سیاه گلابی و سیب
چکیده مقاله:
بیماری لکه سیاه ( Apple Scab ) درتمام کشورهایی که سیب کشت می شود، وجود دارد و از لحاظ اقتصادی مهمترین بیماری سیب به شمار می رود. این بیماری در مناطقی که بهار و تابستانهای خنک و مرطوب دارند شدیداً خسارت میزند به گونه ای که گاهی 70% از محصول از بین می رود .
مقدمه
بیماری لکه سیاه ( Apple Scab ) درتمام کشورهایی که سیب کشت می شود، وجود دارد و از لحاظ اقتصادی مهمترین بیماری سیب به شمار می رود. این بیماری در مناطقی که بهار و تابستان های خنک و مرطوب دارند شدیداً خسارت میزند به گونه ای که گاهی 70% از محصول از بین می رود .
نحوه ایجاد خسارت در این بیماری به 2 صورت مستقیم و غیر مستقیم می باشد . در حالت مستقیم قارچ عامل با حمله به میوه و دم میوه باعث ریزش محصول و کاهش راندمان تولید می شود ودر حالت غیر مستقیم این پاتوژن با ایجاد لکه روی برگ ها باعث کاهش سطح فعال برگ و خزان برگها می شود. این مسئله کاهش رشد درخت و مقدار محصول برای یک یا چند سال و همچنین افزایش حساسیت درخت به خسارتهای زمستانی را در پی دارد.
یکی از دلایل ریزش و افتادن گلابی از درخت بیماری قارچی لکه سیاه می باشد.
عامل بیماری:
قارچ Teleomorph: Venturia inaequalis (Venturiaceae-Pleosporales-Loculoascomycetidae) Anamorph: Spilocaea pomi (Dematiaceae-Moniliales-Hyphomycetidae-Deutromycetes)
قارچ V.inaequalis دارای پریتس دروغی (Pseudoperithecium) است که در بافت استرومای برگها یا میوه های ریخته شده بر کف باغ زمستانگذرانی می کنند و بصورت منفرد ،قهوه ای تا سیاهرنگ می باشند . در هر پریتس 100-50 آسک بطور مجتمع به شکل استوانه ای با پایه کوتاه که درون هر یک 8 آسکوسپور است دیده می شود. دیواره آسکها دو جداره و نازک است . آسکوسپورها سبز مایل به زرد تا قهوه ای و دو سلولی هستند که سلول بالایی آن کوچکتر و پهن تر از سلول پائینی است (Inaequal = نامساوی ). این قارچ هتروتالیک دو قطبی است لذا آنتریدی روی یک پایه و آسکوگون روی پایه دیگر تشکیل می گردد.
قارچ S. pomi : دارای کنیدیوفورهایی معروف به Annellophore است به سبب آنکه اثر افتادن هر کنیدی روی کنیدیوفور بصورت حلقه ای (Annellide) باقی می ماند کنیدیها زیتونی مایل به زرد و معمولاً یک سلولی و گاهی دو سلولی ، منفرد و تخم مرغی شکل هستند که در انتهای آنلوفورها بوجود می آیند . آنلوفورها قهوه ای رنگ و بدون بند (Septum) یا دارای بند،موج دار و با برجستگیهای زگیل مانند هستند.
چرخه بیماری لکه سیاه گلابی:
قارچ عامل این بیماری غالباً زمستان را بصورت پریتس های دروغی در برگها و میوه های آلوده افتاده در کف باغها طی می کند البته در نواحی ساحلی و معتدل که زمستان ملایمی دارند قارچ بصورت S.Pomi به شکل میسلیوم در شاخسارهای آلوده زمستانگذرانی می کند. پس از آنکه میسلیومهای دو تیپ جنسی مختلف سازگار (Mating Type) نیز با یکدیگر آمیزش پیدا کردند، اجسامی تیره رنگ (پریتس های دروغی ) بین بافتهای برگهای ریخته شده برکف باغ تشکیل می شوند غالب پریتس های دروغی اولیه در خلال چهار هفته بعد از ریزش برگها تشکیل می شوند. رطوبت برای تکامل پریتس دروغی ضرورت دارد. دمای بهینه برای تکامل آسکوگون 0C 18-20 و برای بلوغ آسکوسپورها 18-16 است. رقم سیب و تاریخ خزان برگها در بلوغ و رسیدن آسکوسپورها در بهار تأثیری ندارد. وقتی برگ زمستان گذرانده موجود در کف باغ مرطوب می گردد (بارانهای آخر زمستان و اول بهار)آسکهای رسیده و بالغ با جذب رطوبت از طریق روزنه پرتیس دروغی متورم شده با فشار آسکوسپورها را تخلیه می کنند ، آسکوسپورها همراه با جریان باد در فضا پخش می شوند و عفونت اولیه روی اندامهای تازه روییده ایجاد می گردد. پیش بینی این بیماری در اپیدمی ها بر اساس مؤثر بودن, مایه تلقیح اولیه Primary inoculum یا در واقع آسکوسپورهای تولید شده در پرتیس های دروغی زمستانگذران موجود برگهای کف باغ و جوانه در سطوح گیاهی بر اساس شرایط آب و هوایی صورت می گیرد). وقتی آسکوسپورها روی کاسبرگ ، برگ یا میوه جوان در مجاورت لایه نازکی از رطوبت ، قرار بگیرند جوانه می زنند برای آغاز تندش رطوبت آزاد (رطوبت نسبی بیش از 95 % (ضرورت دارد. زمان لازم برای وقوع آلودگی به دمای محیط و تعداد ساعات خیس شدگی بستگی دارد بطور مثال در دمای0C 2/2 به 48 ساعت خیس شدگی سطح بافت نیاز است تا اسکوسپورها جوانه زده و آلودگی شروع گردد در حالیکه در دمای 0C 6 به 21 ساعت خیس شدگی ، دمای 100C به 14 ساعت خیس شدگی ، دمای 150C به 10 ساعت خیس شدگی ، دمای 0C 26 به حدود 12 ساعت خیس شدگی نیاز است البته در دماهای بالاتر از0C 26 معمولاً بیماری به ندرت اتفاق می افتد(شرایط خنک و مرطوب برای وقوع بیماری لازمست، منحنی Milles 1944). قارچ بعد از نفوذ در کوتیکول منشعب شده و زیر کوتیکول تشکیل استروما می دهد و لکه های بیماری که روی آن ها کنیدیوفورو کنیدی های .pomi S تشکیل می گردد، ظاهر می شوند. لکه ها و کنیدی ها در مرکز لکه ها بسته به رطوبت نسبی و دما بعد از 9 تا 17 روز دیده می شوند . کنیدیها عامل اصلی ایجاد عفونت و بیماری در تابستان هستند که با قطره های باران یا باد روی سطح برگها یا میوه درختان دیگر پخش می گردند. این کنیدیها به شیوه آسکوسپورها جوانه زده و با نفوذ در میزبان لکه های جدید را بوجود می آورند . در خلال فصل رشد بسته به دوره کمون بیماری و نیز حساسیت بافت رقم میزبان چرخه های ثانویه دیگری نیز ممکنست تکرار شود.
علائم بیماری:
بیماری لکه سیاه سیب به برگ،دمبرگ، شکوفه، کاسبرگ، میوه، دم میوه و گاهی شاخه و فلس جوانه نیز حمله می کند ، اما بارزترین نشانه ها روی برگ و میوه دیده می شود و آلودگی شاخه های جوان و شکوفه ها به صورت لکه های سیاه بروز می کند بسیار نادر بوده و لذا اهمیت چندانی ندارد .
اولین لکه های ناشی از بیماری را همزمان با باز شدن جوانه ها و ظهور برگهای جوان در سطح کاسبرگها یا برگهای کوچک جوانه گل می توان یافت . این لکه کوچک و زیتونی رنگ با پوشش مخملی و با حاشیه نامشخص و مدور می باشند که با گذشت زمان حالت مخملی خود را از دست داده و به رنگ خاکستری تا سیاه متالیک در آمده و کمی برجسته می شود. لکه های حاصل از بیماری در برگهای جوان در سطح رویی برگ و در برگهای مسن در سطح زیرین مشاهده می شود .
با بالا رفتن سن برگهای آلوده ، محل لکه ها ضخیمتر شده و سطح برگ شکل طبیعی خود را از دست می دهد. در شرایطی که میزان آلودگی زیاد باشد ، لکه ها از حالت انفرادی خارج شده و به یکدیگر می پیوندند و سطح وسیعی از برگ را اشغال ی کنند که در این صورت برگها حالت پیچیده پیدا کرده و اندازه آنها کوچک می شود.
آلودگی در روی میوه با ایجاد لکه های منفرد و مشخص ، مدور و سیاه شبیه آنچه بر روی برگها وجود دارد ، ظاهر می شود . این لکه ها در ابتدا به رنگ زیتونی بوده که با گذشت زمان سیاه رنگ می شوند. بافت محل لکه در میوه با گذشت زمان خشبی و حالت چوب پنبه ای پیدا کرده و گاهی بافت میوه در این قسمت ترک می خورد و ایجاد بدشکلی می کند .
انتشار بیماری
پسودوتسیوم در روی برگهای آلوده خزان کرده در طول زمستان تکامل مییابد. اما این شاید حالتی از زمستانگذرانی باشد که اهمیت کمتری نسبت به لکه سیاه سیب دارد. آسکوسپورها در زیر فلسهای جوانهها در بهار تشکیل میشوند. کنیدیها در لکه سیاه گلابی خیلی نسبت به سرما مقاومت دارند و مقاومت آنها از کنیدی های لکه سیاه سیب خیلی بیشتر است. بنابراین آلودگی اولیه ممکن است از کنیدیهای زمستان گذرانی کرده در روی میوهها صورت گیرد.
اهمیت
لکه سیاه گلابی مهمترین بیماری قارچی گلابی است اما ضرر و زیان اقتصادی آن مشخصا با توجه به موقعیتهای آب و هوایی و اقلیمی سال به سال تغییر میکند. تفکیک کاملا روشنی از نظر آسیب رسانی بین لکه سیاه سیب و لکه سیاه گلابی وجود دارد بطوری که لکه سیاه گلابی برخلاف لکه سیاه سیب بیشتر روی نهالها صدمه میزند و روی برگها آثار کمتری دارد.
حساسیت واریتهها گلابی
واریتههای گلابی از نظر حساسیت به لکه سیاه گلابی بسیار متنوع هستند و هیچکدام بطور کامل مصونیت ندارند. درجه مقاومت ممکن است توسط فاکتور آب و هوایی تغییر نماید. ضمنا چند نژاد فیزیولوژیک از لکه سیاه گلابی وجود دارد که از نظر نوع میزبان و رشد در محیطهای کشت مصنوعی باهم اختلاف دارند. در آزمایشات تلقیح قارچ عامل بیماری توسط نژادهای مختلف درصد آلودگی در حدود 26.5 - 0.5 متغیر بوده است. بنابراین احتمال آلودگی واریته مقاوم گلابی به هنگام کاشت آنها در نزدیک واریتههای حساس به بیماری توسط همان قارچ بیشتر میگردد.
علائم روی برگ و دمبرگ
برگهای جوان و شاداب حساسیت بیشتری نسبت به این بیماری از خود نشان میدهند. آلودگی در برگ ابتدا به صورت لکههای سبز زیتونی ظاهر میگردد و این لکهها حاشیه نامنظم داشته و بتدریج گسترش مییابد. لکهها ابتدا شفاف و متعاقبا منظره مخملی به خود میگیرند و با گذشت زمان به رنگ قهوهای روشن تا قهوهای تند درمیآیند.
لکهها روی سطح فوقانی برگ واضحتر بوده و روی برگهای جوان ابتدا براق و حاشیه آنها پر مانند میباشد در حالی که روی برگهای مسن حاشیه لکهها مشخصتر میباشد. با مسن شدن برگ بافتهای مجاور لکه ، ضخامت بیشتری پیدا میکند. وجود تعداد زیادی لکه باعث ریزش نابهنگام برگ میشود. دمبرگها نیز مبتلا شده و روی آنها لکههای کشیده تشکیل میشود.
علائم روی گلبرگها ، کاسبرگها ، تخمدان ، دمگل
کاسبرگها و تخمدان و دمگل معمولا آلودگی نشان میدهند. گاهی وقوع یک لکه روی دمگل باعث خشکیدگی آن و در نتیجه ریزش میوه میشود. در کاسبرگها اولین علائم را به صورت لکههای سیاه رنگ ظاهر میشود. میوهها نیز اگر در مراحل اول رشد باشند فوقالعاده حساس میباشند و معمولا اولین آلودگیهای آن بزرگترین لکههای بیماری را تشکیل میدهد.
در زیر محل استقرار قارچ در ناحیه لکهها لایهای بسیار نازک از چوب پنبه تشکیل میشود و بعضی مواقع ترکهایی در منطقه چوب پنبهای شده به چشم میخورد که عوامل ساپروفیت از این برگها وارد میوه میگردند. اگر حمله به میوه در مراحلی که میوه بزرگ است انجام گیرد لکه سطحی بوده و مشهود نمیباشد ولی به هنگام نگاهداری در انبار بزرگ شده و به صورت لکههای سیاه رنگ درمیآیند.
علائم روی شاخههای جوان
این علائم در درختان سیب کمتر ولی در مورد گلابی بطور واضح به چشم میخورد. ابتلا و فساد شاخههای جوان تقریبا مشابه برگها میباشد و روی شاخههای جوان پوستولهایی تشکیل میگردد که مخرب و گرد و یا بیضی شکل میباشند. اگر فصل پاییز ملایم و مرطوب باشد پوستولها باز میشوند و در شانکرهای کوچکی ایجاد میگردد. البته مشاهده شدن این حالت بستگی به واریتهها و سایر شرایط مانند شرایط اقلیمی و آب و هوایی و غیره دارد.
مبارزه با بیماری لکه سیاه گلابی:
1- اقدامات بهداشتی :
جلوگیری از تشکیل پریتس دروغی احتمال بروز همه گیری بیماری را کاهش می دهد برای این منظور شخم زمستانه می تواند با زیر خاک نمودن بقایا بشدت بیماری را کاهش دهد - پاشیدن کودهای نیتروژن دار (اوره) در پائیز روی برگهای ریخته شده در کف باغ باعث تسریع فساد و تجزیه آنها و مانع تشکیل پریتس دروغی می گردد. این عمل بویژه در سالهایی که زمستان ملایم باشد نتیجه بخش است - پاشیدن قارچ کشهایی مثل بنومیل در آخر فصل (قبل از خزان) روی برگهای درخت یا بعد از خزان روی برگهای کف باغ نیز مانع تشکیل پریتس دروغی در پائیز و زمستان می گردد.
2- عملیات زراعی :
وقتی جریان هوا در بین تاج درختان به خوبی صورت گیرد به سبب وجود هوا و جریان باد در میان شاخساره ها و خشک شدن شاخساره ها ، شرایط آب و هوایی برای وقوع بیماری نامساعد می گردد. لذا تنظیم فاصلهدرختان هنگام کاشت و هرس مرتب آنها با ایجاد شرایط خشک و نیز فراهم آوری شرایط مناسب برای سمپاشی باعث کاهش بیماری می گردد.
3- ارقام مقام:
شامل میخوش اردبیل ،آق پائیزی و بل د بوسکوپ Bell De Boskop- گلدن رد Goloden-Red رد فری Red Free- لیبرتیliberty- پریما Prima-پرسیلاPriscilla ـ سر پرایز Sir Prize-جونا فریJona Free-فری دام Free Dom- مک فریMac Free- موریاMoria- ترنتTrent- نوا Nova – ایزی گروEasygro- نوواماک Novamac- ریشلیوRichelieu-روویلRouville- فلوریدا Florida
4- مبارزه و درمان شیمیایی :
در شمال شرق ایالات متحده نزدیک به 50% از کل قارچکشهای مصرفی در باغهای سیب فقط برای کنترل این بیماری بکار می رود. قارچکش ها ی مورد استفاده عبارتند از :کاپتان ، دودین، گروه اتیلن بیس دی تیوکار با ماتها و سموم گوگردی، بنزیمیرازولها و بازدارنده های بیوسنتز در ارگوسترول (;SBI StroleBiosynthesis Inhibitores). امروزه از بنومیل (از بنزیمیدازولها) و دودین به خاطر بروز مقاومت در قارچ عامل بیماری کمتر استفاده می شود . پیش از وقوع آلودگی بایستی بر اساس پیش بینی های هواشناسی (طول زمان رطوبت بالای 90%) با استفاده از قارچکشهای پیشگیری کننده سمپاشی صورت گیرد. بعد از ایجاد عفونت خصوصاً در نواحی نیمه خشک ، باغدار با دانستن زمان وقوع آلودگی با استفاده از قارچکشها می تواند 24 تا 96 ساعت (1-4 روز) پس از شروع عفونت بیماری را مهار کند، (با استفاده از داده های هواشناسی و جدول میلز زمان وقوع عفونت تعیین می گردد). زمان سمپاشی بر اساس مراحل رشد و نمو درخت سیب انجام می شود . سمپاشی اول در مرحله نوک نقره ای Silver Tip (جوانه ها تازه شکفته و نوک برگهای اولیه به رنگ سفید نقره ای نمایان است). انجام می شود و سمپاشهای محافظتی و پیشگیری کننده بعدی در مراحل نوک سبزی Green Tip (اندامهای رویشی و جوانه ها به یک سانتی متر رسیده اند). مرحله ظهور دسته های گل Tight ,Cluster (مرحله گلدهیBloom) و در آخر بعد از ریزش گلبرگها صورت می گیرد . سمپاشی های پوششی به فاصله هر دو هفته یکبار بعد از ریزش گلدهی تا حدود 3-2 هفته مانده به برداشت محصول ادامه می یابد. قابل ذکر است برنامه مبارزه شیمیایی با لکه سیاه سیب ، سفیدک حقیقی ، زنگها و بیماریهای مختلف دیگر که در خلال تابستان بروز می کنند از جمله لکه دودی ، فضله مگسی،آفات و کنه ها بطور تلفیقی صورت می گیرد.
یکی دیگر از راههای مبارزه با این بیماری مبارزه شیمیایی است . از سموم بسیاری می توان علیه این بیماری استفاده کرد . اما آنچه که مهم است زمان مبارزه می باشد.
سمپاشی درختان بهتر است در اوایل بهار موقع باز شدن شکوفه ها صورت گیرد . بنا به توصیه کارشناسان اولین زمان سم پاشی مرحله نوک نقره ای یا نوک سبزی جوانه ها است. دومین مرحله نوک سبزی است که 1 سانتی متر برگ ظاهر شده ، سومین در مرحله سنبله متراکم جوانه ، چهارمین زمانی که رنگ گلی حاصل شده و بالاخره در مرحله کامل گل و به هنگامی که 90% گلبرگها ریزش پیدا کرد.
در صورتی که در سمپاشی در اوایل بهار غفلت شود ، باید چندین نوبت سم پاشی انجام شود. در صورتی که در تمام مراحل فوق سم پاشی صورت گرفت ، پس از ریزش کامل گلبرگ ها هر 14-10 روز یکبار و تا 3-2 هفته مانده به برداشت سم پاشی ادامه دارد که به این سم پاشی ها ، سم پاشی های پوششی گویند.
انتخاب واریته مقاوم
واریته بلدوبوسکاپ (Belledeboskoop) دارای کلونهای مقاوم میباشد و از بین سیبهای ایرانی واریته میخوش اردبیل که درختی پر شاخ و برگ و دارای میوههای متوسط و کوچک است از خود مقاومت نشان میدهد و سیبهای شمیرانی حساسیت کمتری به بیماری دارند. از بین سیبهای آذربایجان آق پاییزی و دریانی آلما مقاومت دارند ولی نوع قره یا زباخ حساس است. از این واریتههای خارجی گلدونورد حساسیت بیشتری به بیماری دارند.
از بین بردن اشکال زمستان گذرانی
انهدام برگهای آلوده و جمعآوری و سوزاندن آنها از تشکیل پسودوتیوم و در نتیجه آلودگی اول فصل ممانعت به عمل میآورد و نیز سمپاشی درختان در پاییز از تشکیل آنها جلوگیری مینماید. ضمنا شاخههای مریض را باید قطع نموده و آنها را سوزانید.
مبارزه شیمیایی
در بهار موقعی باید اقدام به سمپاشی نمود که دوره خیس بودن و بارندگی با توجه به حرارت به قدر کافی برای شروع آلودگی بطول انجامد و هر 7-5 روز یک بار یا بر حسب میزان بارندگی تا ریزش گلبرگ باید سمپاشی ادامه یابد و همیشه باید اطمینان داشت که پوششی از سم روی بافتهای جوان و حساس فراگرفته باشد. سمپاشی اول را میتوان هنگام تورم جوانهها که سبز هستند و دوم را قبل از باز شدن گلها و سوم بعد از ریزش گلبرگ و چهارم را 15 روز بعد ، انجام داد.
برای مبارزه با لکههای سیاه سیب سابق بر این از گوگرد و یا ترکیب بود و استفاده میشده است و اخیرا از قارچکشهای آلی و یا قارچکشهای سیستمیکی که تاثیر چشمگیر و خاصیت درمانی نیز دارند، استفاده میشود. بعضی از قارچکشهایی که معمولا علیه این بیماری بکار میرود عبارتند از: کاپتان ، دودین ، ارتوساید و یا قارچکش جزبی بنومیل و در اروپا.
سموم توصیه شده در مورد این بیماری عبارتند از :
دودین یا میلپرکس : 5/1-1در هزار
کاپتان یا ارتوساید50% wp : 3 در هزار
بنومیل 50% wp : 5/0 در هزار
بیترتانول یا بایکور 25/0 wp : 75/0 در هزار
نوآریمول یا تریمیدال 9% Ec : 75/0 در هزار
حداقل میزان سم پاشی با این سموم 3 نوبت می باشد که عبارتند از :
زمان تورم جوانه ها
زمان ریزش گلبرگها
10روز پس از نوبت دوم
علاوه بر اقدامات شیمیایی ، رعایت مسائل بهداشتی در کاهش آلودگی بسیار موثر می باشد.پاشیدن کود نیتروژن دار مانند اوره در پاییز روی برگهای خزان یافته باعث تسریع در فساد برگها و در نتیجه کاهش میزان آلودگی می شود. همچنین پاشیدن قارچکشهای توصیه شده در اواخر فصل ، قبل از خزان ویا بعد از آن ، در کنترل بیماری موثر می باشد. عملیات زراعی نیز در کاهش بیماری نقش مهمی را ایفا می کنند.به عنوان مثال رعایت فاصله کاشت درخت و هرس به موقع باعث می شود تا شاخه ها زود خشک شده و هوا به میزان کافی بین شاخه ها جریان داشته باشد و همچنین در زمان سم پاشی ،پوشش سم پاشی بهتر انجام شود.
نکته دیگر که در مبارزه اهمیت خود را نشان می دهد ، نوع رقم گیاه است.در مورد سیب نیز برخی از ارقام داخلی در مقابل این بیماری مقاوم گزارش شده اند که عبارتند از :سیب میخوش اردبیل ، آق پاییزی و دریانی آلما.
در پایا ن لازم به ذکر است که اقدامات پیشنهادی در مبارزه ، هر کدام به تنهایی آنچنان موثر نیست و در صورت استفاده تلفیقی می توان نتیجه بهتری در کاهش بیماری ومهار آن را مشاهده کرد.همچنین به این نکته نیز باید اشاره کرد که تشخیص بیماری ،توصیه استفاده از سموم مختلف و مقدار مورد نیازآن باید با نظر کارشناسان گیاهپزشکی انجام شود .زیرا در شرایط اقلیمی باغ ممکن است در نوع و زمان ظهور بیماری تفاوتهایی ایجاد شود .همچنین استفاده نادرست از سموم و یا استفاده بیش از مقدار مورد نیاز ویا استفاده در زمان نامناسب می توان باعث بروز مقاومت و یا ایجاد مشکلات جدید شود.بنابراین نه تنها در مورد این بیماری بلکه در مورد کلیه بیماریها و آفات ، مشاوره گیاهپزشکی لازم و ضروری است .
منبع مقاله: www.negindasht.com